انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی یکی از پیروزیهای نظام در مقابله با تحریمها و تهدیدهای حداکثری بود؛ اما در این انتخابات برخی افراد دولتی و جریانهای سیاسی عملکردی از خود بروز دادند که در مسیر و خواسته دشمنان بود؛
1ـ جریان حامی دولت ماهها قبل از انتخابات برنامه تحریم انتخابات یا انتخابات مشروط را در اولویت خود قرار داده بود و آن را به گفتمان غالب اصلاحطلبی تبدیل کرده بود. تولید این گفتمان در حالی بود که هنوز فصل انتخابات و نامنویسیها شروع نشده بود. دولت میتوانست با تقابل با ترویج این گفتمان در میان گروههای سیاسی که در سالهای اخیر بیشترین نقش را در حوزه اجرایی کشور داشتهاند، با این طیف فکری مقابله کند. همین جریانهایی که درصدد شرطگذاری و تعلیق و تحریم انتخابات بودند، بر اساس آمار در دولتهای یازدهم و دوازدهم نزدیک به ۸۰ درصد دولت روحانی اصلاحطلب و از اعضای حزبهای کارگزاران و اعتدال و توسعه هستند. .
2ـ نظریهپردازان حامی دولت از ماهها پیش از انتخابات، سال 1398 را سال سختی برای مردم پیشبینی کرده بودند. «سعید حجاریان» که بیشترین تأثیر گفتمانی را در بین جریان اصلاحطلبی دارد، با بحرانی نامیدن وضعیت کارگران، معلمان و بازنشستگان، گفته بود: «هر یک از این اقشار مستعد اعتراض و حضور در خیابان هستند؛ زیرا امروزه الگوی غارت تغییر پیدا کرده و دیگر منحصر به یک مؤسسه مالی متخلف و گرانفروشی لوازم کامیونها نیست و عمومیت یافته است. در شرایط «عامالبلوی» امکان دارد مردم و نیروهای نظامی مقابل یکدیگر قرار بگیرند، زیرا سیاست خیابانی میشود.» در اغتشاشات آبان 1398 مشاهده کردیم که این الگو رواج یافت؛ایجاد شرایط عامالبلوی برای کشور در حالی است که دولت در سالهای اخیر قدرت سازمان تعزیرات را در امر نظارت کاهش داده و اجازه نمیدهد مأموران این سازمان به ویژه در بحث مقابله با محتکران مواد اولیه و همچنین کالاهای تولیدی ورود مؤثر داشته باشند. چنین رویکردی به ناامیدی مردم و اغتشاشات آبان 1398 میانجامد.
3ـ جریان دولتی با بیان غیر رقابتی بودن انتخابات، فرمایشی بودن و حتی انتصابی نشان دادن آن میخواست که اهمیت انتخابات در زندگی مردم ایران را کاهش دهد. بعضی از فعالان اصلاحطلب از ماهها قبل از انتخابات به این باور رسیده بودند که انتخابات مجلس مسئله اصلی مردم نیست. آنها از حدود ده ماه مانده به انتخابات کنشهای جامعه و جریانهای سیاسی به انتخابات را رصد میکردند و در برنامه خود به دنبال آن بودند که انگیزه اثرگذاری انتخابات در حل مشکلات مردم را کاهش دهند؛ به همین دلیل در سال جاری حذف سیاست از زندگی مردم را به منزله یک پروژه دنبال کردهاند.
4ـ عملکرد ضعیف دولت در حل مشکلات مردم یکی از مهمترین دلایلی است که میتوانست مردم را نسبت به شرکت در انتخابات و رأی به اصلاحطلبان منصرف کند؛ در این زمینه «عبدالله ناصری» مشاور رئیس دولت اصلاحات در همان زمانها خواستار شرطگذاری(!) اصلاحطلبان برای انتخابات شد و گفت: «اگر این شرایط از سوی اصلاحطلبان مطرح نشود و تحت هر شرایطی بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند، با ریزش رأی بسیار جدی مواجه خواهند شد.» رئیس دولت اصلاحات از ماهها قبل نیز در دیدار با فراکسیون امید به طور تلویحی به این فراکسیون گفت که عملکرد ضعیفی در مجلس داشتهاند و این عملکرد ضعیف بر رأی مردم در انتخابات اسفند 1398 تأثیرگذار خواهد بود. در سالهای گذشته جریانهای اعتدال، اصلاحطلب و فراکسیون امید همواره در نظر و عمل به دنبال القای ناامیدی بوده و مردم را به جایی رسانده بودند که حل مشکلات کشور در مسیر داخلی متوقف شده است؛ اما رأی مردم در دوم اسفند، تغییر ریل مردم به حرکتهای درونزا برای حل مشکلات بود.
این حضور پررنگ و رأی معنادار مردم ناشی از فعالیت موفق جریان انقلابی در امیدآفرینی به حرکت در مسیر مکتب سلیمانی و گام دوم انقلاب است. به طور قطعی انتخاب این مسیر تأکید بر گفتمانهای بیان شده از سوی رهبر معظم انقلاب، مانند اقتصاد مقاومتی و رونق تولید است؛ این مجلس با بهرهگیری از تدابیر و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب میتواند ظرفیتهای اقتصادی کشور را افزایش دهد و جریان نفوذ و منفعل را که در سالیان گذشته همه همت و تلاش خود را بر کاهش توان و مقاومت ملی گذاشتهاند، از مصادر تقنینی و اجرایی کنار بزند.